این شب فراموش نشدنی ( Yiff )
آن آغاز شد و در اواخر شب تابستان است. آن را در بر داشت نیکلاس بسیار خسته و بازگشت به خانه پس از کار. همه او می خواست به انجام بود به استراحت, استراحت و پس از آن سقوط با دوست دختر خود را زیبا درخشید. نزدیک به یک سال گذشته بود از آنجایی که آنها پیوست شده است. آنها قوی به عنوان یک زن و شوهر و بسیار عمیقا در عشق است. نیکلاس دانست و آن را بیش از شانس او تنها زن در کنار او است که او همیشه می تواند عشق و درخشش بود قادر به تکمیل او را در هر راه او و برای او. هر روز و شب مانند یک رویا و در بهشت با او. مرد ساخته شده است و رفت به درب که منجر به اتاق خواب خود را. مرد خود را نمیفهمد عزیزم جنگره در انتظار او بود در آن وجود دارد و که vulpine خواهد بود قادر به در آغوش گرفتن او قبل از شب خود را آغاز کرد. اما این بار درخشش نبود انتظار برای او در آن وجود دارد که متعجب و متحیر مرد...
