نوجوان ریزه اندام اناستازی نایت می خواهد او گام برادران ماشین, خود فیلمبردار

اناستازی نایت به نظر می رسید گناه تماشای فیلم بر روی نیمکت, اما زمانی که دانشجویان او را دیدم دست او بی قراری زیر پتو او می دانست چیزی عجیب و غریب در جریان بود. او پتو را بلند کرد تا پاهایش را بچرخاند و سر و دست شکسن خود را بچرخاند. او لذت می برد تماشای, تا زمانی که پدر شروع به راه رفتن به اتاق. باید متوقف میشد وگرنه به دردسر میافتادند. روز بعد دوست دختر نابرادری او را با برخی از توپ های سنگین ترک کرد. این فوق العاده برای ناستازی بود چرا که او نیاز به قرض گرفتن کلید ماشین خود را. او پیشنهاد کرد که او را برای کلیدها به پایان برساند. او شروع به حرکت تند و سریع او و درست قبل از او می تواند مهره کسی قطع. بعدا همان روز استپسیس رفت تا کلیدها را بگیرد اما او حتی کار را تمام نکرد! توپ های نابرابری هنوز کبود بودند. او بر روی زانو خود را کردم و دانشجویان به پایان رسید مانند یک استپسی خوب باید. او در نهایت مهره خود را بر روی صورت خود را رها و او کلید دست کردم. سلام خوب کمی گام شلخته: پ