HUNT4K. چگونه من نزدیک شد با همسایه
من از رفتن به خانه پس از یک روز طولانی که من متوجه همسایه نزدیک به درب اصلی. پسر را فراموش کرده و کلید آنها تا به حال هیچ شانسی برای دریافت در. ما می دانستیم که هر یک از دیگر بسیار خوب است و در لحظه ای که من آنها را دعوت به خانه من و به نام خدمت به آنها کمک کند با باز کردن تخت خود را. در ضمن ما صحبت شد و من متوجه شدم که آنها در حال رفتن به ازدواج به زودی, اما لازم نیست که پول برای یک عروسی با شکوه. در واقع آنها لازم نیست که پول نقد حتی به صورت بسیار خجالتی مراسم و یا حلقه. و... هنگامی که ماهی شنا می کند و مستقیما به دست من... همسایه من به من اجازه اش همسر آینده, نفوذ گلو او بوسه او و بازی با گربه وار او و همه چیز را در مقابل صورت خود را. و این سلطه است بهترین چیزی است که شما می توانید در شکار!